رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت

[. ] اصل موج در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست. این شرح مفصلی از نحوه رفتار بازارها است. Prechter ، RR اصل موج الیوت (ص 19).
امواج الیوت (Elliott Waves) چیست؟ استفاده از آن در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
اگر تمایل دارید برای معاملات خود برنامهریزی کنید، پس باید بتوانید در هر بازه زمانی دیدی کلی از وضعیت بازار داشته باشید. تحلیلگران تکنیکال معمولاً برای رسیدن به چنین دیدی در تحلیل خود از امواج الیوت (Elliott Waves) استفاده میکنند. امواج الیوت یکی از پیچیدهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است؛ در نتیجه درک آن در ابتدا دشوار به نظر میرسد، اما به محض اینکه بر این تکنیک تسلط بیابید، به فواید فراوانش پی خواهید برد. در این مقاله میکوشیم شما را با مفهوم امواج الیوت آشنا کنیم.
الیوت کیست؟
امواج الیوت به دست رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) ابداع شد. او حسابداری آمریکایی بود و در دهه 1920 کار میکرد. الیوت در دوران کاری خود به بیماری گوارشی مبتلا شد و مجبور بود شغل خود را برای درمان رها کند؛ پس تصمیم گرفت برای دور کردن ذهن خود از بیماری، رفتار قیمت سهام بورس را مطالعه کند.
الیوت در سال 1934 به این نکته پی برد که رفتار قیمت سهام تصادفی نیست و به جای آنکه مبتنی بر هرج و مرج باشد، از الگوهای تکرارشوندهای تبعیت میکند. الیوت مشاهده کرد که الگوهای یکسانی در چرخههای تکرارشونده تشکیل میشود. این چرخهها عواطف و احساسات سرمایهگذاران و تریدرها را در قالب نوسانات قیمت منعکس میکردند. این حرکات قیمت به واحدهایی تقسیم میشد که الیوت آنها را امواج (Waves) نامید.
امواج الیوت (Elliott Waves)
بر اساس مشاهدات الیوت، تحرکات روند بازار در قالب الگوی امواج پنج بخشی و سه بخشی شکل میگرفت که امواج پنج بخشی نخست با اعداد 1 تا 5 نامگذاری میشد و در جهت روند بزرگتر حرکت میکرد. در پی حرکت امواج پنج بخشی نخست یک حرکت اصلاحی صورت میگیرد که سه موج متوالی دارد. برای نشان دادن این الگوی اصلاحی از حروف a، b و c استفاده میشود.
این امواج پنجگانه پیشرونده و الگوی اصلاحی سهبخشی آن به صورت زیر نمایش داده میشود.
امواج شماره 1، شماره 3 و شماره 5 امواج ایمپالس (Impulse) ضربهای یا شتابدار نامیده میشوند. موج شماره 2 اصلاح موج شماره 1 و موج شماره 4 نیز اصلاح موج شماره 3 است و برآیند کلی موج شماره 1 تا 5 از طریق برآیند امواج a-b-c اصلاح میشود.
الگوهای الیوت در چندین تایم فریم واقع شدهاند. این یعنی ممکن است دنباله کاملی از 5 موج در یک تایم فریم کوچک مثلاً در نمودار 15 دقیقهای، صرفاً نمایانگر موج اول یک دنباله از امواج در تایم فریمی بزرگتر باشد. از منظری کلانتر، هر الگوی موج جاری بخشی از الگوی موجی بزرگتر است که در یک تایمفریم بزرگتر در حرکت است.
با این اوصاف، میتوان امواج الیوت را همچون مجموعهای از عروسکهای روسی ماتروشکا در نظر گرفت که در آن مجموعهای از امواج متوالی، یکی از امواج درجه بالاتر را تکمیل میکند. به صورت جزئیتر میتوان گفت که برآیند حرکت از موج 1 تا 5، یکی از موجهای 1، 3 یا 5 درجه بالاتر را تکمیل میکند، در حالی که برآیند حرکت از موج a تا c یکی از موجهای 2 یا 4 درجه بالاتر را تکمیل میکند. میتوانید این وضعیت را به روشنی در تصویر زیر مشاهده کنید:
احتمالاً با خواندن مطلب بالا مفهوم اشکال فراکتال (Fractals) به ذهنتان خطور خواهد کرد. فراکتال ساختاری هندسی است که با بزرگ کردن هر بخش از این ساختار به نسبت معین، همان ساختار نخستین به دست میآید.
استفاده از امواج الیوت (Elliott Waves) در تحلیل تکنیکال
حالا که درک روشنی از مفهوم امواج الیوت پیدا کردهایم، باید بتوانیم آن را در معاملات ارزهای دیجیتال به کار ببریم و با آن کسب درآمد کنیم. همانطور که میدانید، تشخیص درست امواج الیوت کار دشواری است. ممکن است هنگامی که در عمل به نمودار قیمت نگاه میکنیم، امواج به صورت کامل شکل نگرفته باشد و بعضاً نامگذاری آنها دشوار است. تسلط یافتن بر این تکنیک به تمرین فراوان نیاز دارد؛ اما خوشبختانه اصول و قواعدی وجود دارد که تا حدی در این راه به ما کمک خواهد کرد:
- موج شماره 2 هرگز نمیتواند فراتر از نقطه شروع موج شماره 1 برود. این قانون در عمل به این معنا است که در یک حرکت صعودی، قیمت نمیتواند در پایان حرکت موج 2، پایینتر از قیمت آغازین موج 1 برود.
- طول موج شماره 3 معمولاً از دو موج دیگر بیشتر است اما هرگز نمیتواند از دو موج دیگر کوتاهتر باشد.
- موج شماره 4 هرگز نمیتواند به منطقه قیمتی موج شماره 1 وارد شود. یعنی موج شماره 4 نمیتواند بیش از اندازه موج 3 عقبگرد کند.
در نمودار زیر نقض قواعد بالا نمایش داده شده است.
الگوهای امتدادی (Extensions)، قطری (Diagonals) و مثلث انبساطی (Expanding Triangles)
علاوه بر قواعد فوق، موارد دیگری هم وجود دارد که نظریه امواج الیوت (Elliott Waves) را تا حدی پیچیدهتر میکند. ما در اینجا اشکال اصلی را توضیح میدهیم، اما اشکال فرعی را میتوانید در منابع دیگری پیدا کنید.
اولین نمونهای که در اینجا بررسی میکنیم Extensions یا الگو های امتدادی نامیده میشود. اکستنشن حرکتی کشیده و ممتد در راستای روند اصلی است که در یکی از موج های ضربهای (Impulse Wave) شماره 1، 3 یا 5 رخ میدهد. در شکل زیر نمونهای از حرکت اکستنشن نمایش داده شده است:
نوع دیگر موج های ضربهای (Impulse) دیاگونال (Diagonals) هستند که از 5 موج تشکیل میشود و در انتهای روندی قوی رخ میدهد؛ به خصوص هنگامی که موج شماره 3 در مدتزمان کوتاهی مقدار قابل ملاحظهای حرکت میکند. امواج دایاگونال میتوانند در موج c دنباله اصلاحی هم باشند که در این صورت نشاندهنده خاتمه حرکت در درجهای بالاتر است.
این شکل معمولاً الگویی کُنجمانند (Wedge-Like Pattern) است و همانطور که در تصویر زیر مشخص است، توسط دو خط همگرا تشکیل میشود.
توجه کنید که هر یک از 5 موج قبلی از سه ریزموج تشکیل شده و ساختار معمولی 5 موجی ندارد. در یک شکل دیاگونال موج 4 ممکن است بر خلاف قاعده اصلی به محدوده قیمتی موج 1 وارد شود. موج شماره 5 در این الگوها تمایل دارد که از حد خط روند فراتر یا فروتر رود.
در نوع سوم ما با شکل مثلث انبساطی روبهرو میشویم. قله موج شماره 5 در این حالت نمیتواند به ارتفاعی بالاتر از موج شماره 3 دست یابد. این الگو معمولاً نشانهای است مبنی بر اینکه کف رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت یا سقف در جای خود قرار دارد و بازار خلاف جهت روند بازگشت خواهد کرد.
نسبت های فیبونانچی و نظریه امواج الیوت
با اینکه نظریه امواج الیوت میتواند شکل و ساختار مناسبی از حرکات قیمت ارائه دهد، اما برخی تحلیلگران اصول امواج الیوت را با نسبتهای فیبونانچی ترکیب میکنند تا بتوانند پتانسیل حرکت قیمت را با مدتزمان احتمالی آن اندازهگیری کنند. در ابتدا نحوة محاسبه این نسبتها را توضیح میدهیم.
همانطور که احتمالاً میدانید، لئوناردو فیبونانچی ریاضیدانی ایتالیایی در قرن 13 میلادی بود که دنباله فیبونانچی را کشف کرد. این دنباله با اعداد 0 و 1 آغاز و با افزودن دو عدد قبلی ساخته میشود؛ یعنی غیر از دو عدد اول(0 و 1)، اعداد بعدی از جمعِ دو عددِ قبلیِ خود به دست میآیند: 0، 1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، 21، 34، 55، 89.
نسبتهای فیبونانچی با تقسیم جملات مختلف دنباله به صورت زیر به دست میآید:
- 2% با تقسیم هر جمله دنباله به مقدار دو جمله بعد از خودش به دست میآید. برای مثال 38.2% از تقسیم 21 به 55 حاصل میشود.
- 50% در واقع نسبت فیبونانچی نیست، اما به کار میرود؛ زیرا داراییهای تمایل دارند پس از 50% عقبنشینی و اصلاح در مسیر مشخص به حرکت خود ادامه دهند.
- 8% از تقسیم یک جمله دنباله به مقدار جمله بعدی به دست میآید. برای مثال با تقسیم 13 بر 21 یا 55 بر 89 به نسبت 61.8% خواهیم رسید.
- 8% که به نسبت طلایی هم معروف است، از تقسیم هر جمله دنباله به جمله قبلی خود به دست میآید: 89 تقسیم بر 55 یا 144 تقسیم بر 89.
با ترکیب نظریه امواج الیوت با نسبتهای فیبونانچی به قواعدی میرسیم که میتواند در استفاده عملی از امواج الیوت در معاملات بسیار مفید باشد:
- اول از همه، اصلاح مبتنی بر نسبتهای فیبونانچی معمولاً از سطوح مهم عرضه و تقاضا، یعنی همان حمایت و مقاومت است. سطوح شتابدار یا اصلاحی احتمالی معمولاً به وسیله درصدی از طول موج قبلی اندازهگیری میشود.
- موج شماره 3 در یک دنباله 5 موجی تحت تأثیر موج شماره 1 قرار دارد و اغلب نسبتی 161.8% از موج شماره 1 است. دو موج ایمپالس دیگر هم اغلب طول کوچکتری دارند و تقریباً با هم برابرند.
- حرکت اصلاحی قیمت که در پی حرکت ایمپالس ظاهر میشود، معمولاً 50% الی 61.8% از موج ایمپالس قبلی را اصلاح و بازگشت میکند.
- موج شماره 4 معمولاً به اندازه 38.2% از موج شماره 3 را اصلاح میکند.
- از آنجایی که موج شماره 2 در اغلب اوقات به محدوده آغاز حرکت موج شماره 1 وارد نمیشود، لذا نقطه آغاز حرکت موج شماره 1 سطح مناسبی برای ثبت سفارش زیانگریز است.
مثالی از امواج الیوت (Elliott Waves) در معاملات ارزهای دیجیتال
حال که با مفهوم امواج الیوت آشنا شدهایم، بیایید از آن در بازار استفاده کنیم و معاملات خود را ارتقا دهیم و فرصتهایی را بیابیم که نسبت ریسک به پاداش آن در شرایط ایدهآلی باشد. بیایید نگاهی بیندازیم به نمودار قیمت EOS/USD در تایم فریم 30 دقیقهای:
همانطور که مشاهده میکنید، در نمودار بالا روند صعودی کوتاهمدتی وجود دارد که به 5 موج تقسیم شده است. ابتدای هر موج را مشخص کردهایم و همچنین با اتصال نقاط آغازی و پایانی هر موج، خطوطی ترسیم کردهایم. حالا میخواهیم ببینیم که امواج تصویر بالا با قواعد امواج الیوت که در بخش قبلی بدان اشاره شد مطابقت دارد یا نه.
موج شماره 2 هرگز نمیتواند پایینتر از نقطه شروع موج شماره 1 برود.
- این قاعده رعایت شده است؛ زیرا موج شماره 2 کمتر از 13.30 دلار عقبنشینی نکرده است.
موج شماره 3 معمولاً از دو موج دیگر طولانیتر است و همواره بالاتر از اوج موج شماره 1 خاتمه مییابد.
- همانطور که در نمودار بالا مشخص است، طول موج 3 0.82 دلار است که از موج 1 (0.80 دلار) بیشتر است و تقریباً با موج 5 (0.83 دلار) برابر است. موج شماره 3 نیز در سطح قیمت 14.48 تمام میشود که از آغاز موج 1 بالاتر است.
موج شماره 4 هرگز بیش از 100% موج 3 اصلاح نمیشود.
- موج شماره 4 زیر سطح قیمت 13.66 دلار نمیرود؛ یعنی از قیمت آغازین موج شماره 3 کمتر نمیشود.
اما در مورد ابزار فیبونانچی رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت چه میتوان گفت؟ بیایید اصلاحات فیبونانچی را به موج شماره 1 بیفزاییم:
همانطور که انتظار میرفت، موج 2 معادل 50 – 61.8 درصد از موج 1 اصلاح شده است. این یعنی که پایینترین موضع موج 2 بین 13.63 و 13.74 دلار قرار دارد. در نتیجه اگر اولین موج ایمپالس را نقطه آغاز چرخه 5 موجی در نظر بگیرید، در این صورت، در اینجا یک استراتژی معاملاتی خواهیم داشت: هنگامی که موج 1 تمام میشود، در حد فاصل 50% الی 61.8% اصلاح (مثلاً در سطح 13.70 دلار) سفارش خرید و دقیقاً زیر سطح قیمت 13.32 دلار، یعنی نقطه شروع موج 1، سفارش استاپ لاس ثبت کنید. از طرفی دیگر باید تارگت سود خود را بیشتر از 0.80 دلار ($14.12 – $13.32 = $0.80) تعیین کنید؛ زیرا نظریه امواج الیوت میگوید که موج شماره 3 همیشه بزرگترین موج ایمپالس است و در نتیجه طول آن باید از طول موج شماره 1 بزرگتر باشد.
سخن پایانی
امواج الیوت یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در نگاه نخست پیچیده به نظر میرسد و تسلط یافتن بر آن به تمرین نیاز دارد. مفهوم امواج الیوت در تحلیل تکنیکال نماینگر نظم سیستماتیک رفتار عاملان بازار در واکنش به نوسانات قیمت است. این نظم باعث میشود که حرکات قیمت در بازارهای مالی قابل پیشبینی باشد و از الگوهای تکرارشونده و قابل پیشبینی تبعیت کند.
امواج الیوت در قالب یک الگوی پنج و سه موجی نمایش داده میشود و در دل خود ابعاد کوچکتری دارد و خود جزئی از موجی بزرگتر است. امواج فرد (1، 3 و 5) ایمپالسیو هستند و همراستا با روند اصلی بازار، اما امواج زوج (2 و 4) اصلاحی هستند و بر خلاف جهت روند، قیمت را اصلاح میکنند. در پایان موج پنجم، سه موج رخ میدهد که با حروف a، b، c نمایش داده میشوند. برای تشخیص امواج الیوت در نمودار قیمت، قواعدی وجود دارد. از ابزار فیبونانچی هم در ترکیب با الیوت استفاده میشود تا نتیجه آن در معاملات نتیجه فوقالعاده بهتری داشته باشد.
رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت
موج الیوت چیست؟
موج الیوت به نظریه ای (یا اصلی) اشاره دارد که ممکن است سرمایه گذاران و معامله گران در تحلیل تکنیکال کنند. این اصل بر این ایده استوار است که بازارهای مالی بدون در نظر گرفتن بازه زمانی تمایل به الگوهای خاص دارند.
اساساً ، نظریه موج الیوت (EWT) پیشنهاد می کند که حرکت های بازار دنباله ای طبیعی از چرخه های روانشناسی جمعیت را دنبال می کند. الگوها با توجه به احساسات فعلی بازار ایجاد می شوند رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت که بین نزولی و صعودی متناوب است.
اصل موج الیوت در دهه 30 توسط رالف نلسون الیوت - حسابدار و نویسنده آمریکایی ایجاد شد. با این حال ، به لطف تلاش های Robert R. Prechter و A. J. Frost ، این نظریه در دهه 70 محبوبیت پیدا کرد.
در ابتدا EWT اصل موج نامیده می شد که شرح رفتار انسان است. خلق الیوت بر اساس مطالعه گسترده وی در مورد داده های بازار با تمرکز بر بازارهای سهام بود. تحقیقات سیستماتیک وی شامل اطلاعاتی با ارزش حداقل 75 سال بود.
به عنوان یک ابزار تحلیل تکنیکال ، EWT اکنون برای شناسایی چرخه ها و روندهای بازار استفاده می شود و می تواند در طیف وسیعی از بازارهای مالی اعمال شود. با این حال ، موج الیوت شاخص یا تکنیک معاملاتی نیست. در عوض ، نظریه ای است که ممکن است به پیش بینی رفتار بازار کمک کند. همانطور که پرچتر در کتاب خود اظهار داشت:
اصل موج در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست. این شرح مفصلی از نحوه رفتار بازارها است.
الگوی اصلی موج الیوت
به طور معمول ، الگوی اساسی موج الیوت توسط یک الگوی هشت موج قابل شناسایی است که شامل پنج موج جنبشی (که طبق روند اصلی حرکت می کنند) و سه موج اصلاحی (که در جهت مخالف حرکت می کنند) است.
بنابراین ، یک چرخه کامل موج الیوت در یک بازار صعودی به این شکل است:
توجه داشته باشید که ، در مثال اول ، پنج موج حرکتی جنبشی داریم: در سه حرکت رو به بالا (1 ، 3 و 5) ، به علاوه دو در حرکت رو به پایین (A و C). به زبان ساده ، هر حرکتی که مطابق با روند اصلی باشد ، ممکن است موجی جنبشی در نظر گرفته شود. این بدان معنی است که 2 ، 4 و B سه موج اصلاحی هستند.
اما طبق گفته الیوت ، بازارهای مالی الگوهایی از نوع فراکتال ایجاد می کنند. بنابراین ، اگر در بازه های زمانی طولانی تر بزرگنمایی کنیم ، حرکت از 1 به 5 نیز می تواند یک موج متحرک (i) تلقی شود ، در حالی که حرکت A-B-C ممکن است نشان دهنده یک موج اصلاحی منفرد باشد (ii).
همچنین ، اگر برای تایم فریم ها را کاهش دهیم، می توان یک موج متحرک (مانند 3) را به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد ، همانطور که در بخش بعدی نشان داده شده است.
در مقابل ، چرخه موج الیوت در یک بازار نزولی مانند این است:
موج های جنبشی
همانطور که توسط Prechter تعریف شده است ، Motive Waves همیشه در همان جهتی حرکت می کنند که روند بزرگتر است.
همانطور که قبلاً دیدیم ، الیوت دو نوع توسعه موج را توصیف کرد: موج های جنبشی و اصلاحی. مثال قبلی شامل پنج موج محرک و سه موج اصلاحی بود. اما ، اگر یک موج جنبشی را بزرگنمایی کنیم ، یک ساختار پنج موج کوچکتر نیز درون آن است. الیوت آن را الگوی پنج موج نامید و وی سه قانون برای توصیف شکل گیری آن ایجاد کرد:
موج 2 نمی تواند بیش از 100٪ حرکت موج 1 قبلی را دوباره احیا کند.
موج 4 نمی تواند بیش از 100٪ حرکت موج 3 قبلی را دوباره احیا کند.
در میان امواج 1 ، 3 و 5 ، موج 3 نمی تواند کوتاهترین باشد و اغلب بلندترین است. همچنین ، موج 3 همیشه از انتهای موج 1 عبور می کند.
امواج اصلاحی
برخلاف موج های جنبشی ، موج های اصلاحی معمولاً از یک ساختار سه موج ساخته می شوند. آنها اغلب توسط یک موج اصلاحی کوچکتر که بین دو موج جنبشی کوچکتر اتفاق می افتد تشکیل می شوند. این سه موج اغلب A ، B و C نامگذاری می شوند.
وقتی با موج های جنبشی مقایسه می شوند ، امواج اصلاحی تمایل به کوچکتر بودن دارند زیرا بر خلاف روند بزرگتر حرکت می کنند. در بعضی موارد ، چنین مبارزه ی بر ضد روند می تواند شناسایی امواج اصلاحی را بسیار دشوارتر کند زیرا طول و پیچیدگی آنها به طور قابل توجهی متفاوت است.
طبق گفته Prechter ، مهمترین قانونی که باید در مورد امواج اصلاحی به خاطر بسپارید این است که آنها هرگز از پنج موج ساخته نمی شوند.
آیا موج الیوت کار می کند؟
یک بحث در مورد کارایی امواج الیوت در جریان است. برخی می گویند که میزان موفقیت اصل موج الیوت به شدت به توانایی معامله گران در تقسیم دقیق حرکات بازار به روندها و اصلاحات بستگی دارد.
در عمل ، امواج ممکن است از چند طریق کشیده شوند ، بدون اینکه لزوماً قوانین الیوت را بشکنند. این بدان معنی است که رسم امواج به درستی یک کار ساده نیست. نه تنها به این دلیل که به تمرین نیاز دارد ، بلکه به این دلیل که به سطح بالایی از ذهنیت و تمرکر نیاز است.
بر این اساس ، منتقدان معتقدند که نظریه موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی آن یک تئوری مشروع نیست و به مجموعه ای از قوانین کاملاً مشخص تکیه می کند. هزاران سرمایه گذار و معامله گر وجود دارد که موفق شده اند اصول الیوت را به روشی سودآور اعمال کنند.
جالب اینکه تعدادی معامله گرانی که برای افزایش میزان موفقیت و کاهش خطرات از ترکیب امواج الیوت و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند رو به افزایش است.شاخص های فیبوناچی Retracement و فیبوناچی Extension شاید مشهورترین نمونه ها یی باشند که از آن ها در ترکیب با الیوت استفاده می شود.
جمع بندی
طبق گفته Prechter ، الیوت هرگز واقعاً در مورد اینکه چرا بازارها تمایل به ارائه یک ساختار موج 5-3 دارند ، حدس نمی زد. در عوض ، او به سادگی داده های بازار را تجزیه و تحلیل کرد و به این نتیجه رسید. اصل الیوت صرفاً نتیجه چرخه های بازار اجتناب ناپذیری است که توسط روانشناسی انسان و طبیعت ایجاد شده است.
همانطور که گفته شد ، موج الیوت یک شاخص TA نیست ، بلکه یک تئوری است. به همین ترتیب ، هیچ روش صحیحی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتاً ذهنی است. پیش بینی دقیق حرکات بازار با EWT به تمرین و مهارت نیاز دارد زیرا معامله گران باید نحوه رسم شمارش موج ها را بفهمند. این بدان معنی است که استفاده از آن به ویژه برای مبتدیان.می تواند خطرناک باشد .
سبک های مختلف الیوتی
تحلیل الیوتی یکی از معتبرترین انواع تحلیل تکنیکال می باشد که توسط آر.اِن.اِلیوت در حدود 90 سال پیش پایه گذاری شد. الیوت با یافته های خود انقلابی عظیم در نوع نگاه به بازار مالی به پا کرد. قیمت به صورت داینامیک و کاملا تصادفی تغییر می کند و هیچ کدام از سبک های مختلف الیوتی موجود در تحلیل تکنیکال قابلیت منظم سازی این حرکات بی نظم را ندارد. اما الیوت به واقع ثابت می کند بازار ایده آل را می توان به صورت مطلق پیش بینی کرد. ممکن است با خود بگویید چه ادعای بزرگی! اما باید بدانید این ادعای بزرگ حقیقت محض است. تنها مشکلی که در این ادعای بزرگ نهفته است ، عدم تبیین نحوه ی عملکرد صحیح است و الیوت توضیحات جامعی در مورد آن نداده است.
الیوت توانست ساختارهایی را در بازار کشف کند که تکرار شونده هستند و پس از آن به منظم سازی این بازار به ظاهر بی نظم پرداخت. این منظم سازی را از طریق الگوهایی که خود یک سری منطقی و خاص از ساختارها بودند ، انجام داد.
دستاورد الیوت در زمان خود بسیار مفید بود اما از آنجایی که تعداد معامله گران روز به روز افزایش می یافت ، سلایق و ایده های بیشتری در بازار به وجود آمد که باعث پیچیده تر شدن رفتار قیمت شد. افزایش پیچیدگی باعث رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت شد تا در طول زمان از عملکرد تحلیل الیوتی کاسته شود تا جایی که این روش آن قدر کارآمد نبود که بتواند پاسخ گوی نیاز معامله گران باشد.
اساتیدی که می دانستند ، دستاوردهای الیوت چه گنج عظیمی است آن را رها نکردند و به فکر ارتقاء آن افتادند چرا که تنها مشکلش عدم وجود قوانین به روز بود و باید آپدیت می شد. برای به روز رسانی الیوت افراد زیادی روی این سبک کار کردند و به دلایل مذکور در حال حاضر می بینیم سبک های مختلف الیوتی وجود دارد.
نکته ی مشترک در همه ی سبک های الیوتی ، قوانین اصلی است که خود الیوت آنها را بنا نهاده است.
از اساتید به نامی که به فکر به روز رسانی این سبک ارزشمند بودند می توان به استاد گلن نیلی ، رابرت پریچر ، جفری کندی ، رابرت بالان و … اشاره داشت. همه ی این اساتید زحمت های فراوانی برای ارتقاء الیوت کشیدند که هر یک در جایگاه خود ارزشمند است. به اجمال تاریخچه ی اساتید را بررسی می کنیم :
رالف نلسون الیوت :
الیوت “نظریه امواج الیوت” را در نیمه نسخت قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد ، پیروی می کند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می شدند انجام داد.
الیوت بر این باور بود که هر عرصه ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد ، حرکت ها بر اساس قاعده ای الهی که او آن را نظریه موج ، برگرفته از حرکت امواج دریا ، می خواند ، انجام می شود و البته پر واضح است که بزرگترین نمود چنین بالا و پایین شدنی ، بازار سرمایه است.
الیوت به مدد هوش و نبوغ شگفت انگیزش ، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیح می کرد.
در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند ، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
همیلتون بولتون :
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز ، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند ، مورد توجه وال استریت قرار گرفت . طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت ) ، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت . پس از مرگ الیوت ، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی ، جنگ های بزرگ ، بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم ، بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
رابرت آر پریچر :
پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پریچر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به روز رسانی می باشد تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید. الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از این رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران ، به پیچیدگی های بازار افزوده می شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت تر می نمود.
پریچر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس ، کانال کشی ، تناوب ، جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت ، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی ، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد. در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود.
اکثر توضیحات تکمیلی که پریچر ارائه کرد ، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریبا همه ی آن ها را در قالب “راهنما” منتشر کرد. یک از ضعف های بزرگ پریچر همین امر بود چرا که عملا “راهنما” ها قوانین متقنی نبودند که بتوانند در تصمیم گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند ، الگوها به ایده آل های پریچر نزدیک می شدند و اگر نبودند عملا مشکلی در الگوها و شمارش های الیوتی ایجاد نمی شد.
همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پریچر بود و توانست توسعه ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین متقنی در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقه ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگو های مجاور را کشف کند.
جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد.
استاد گلن نیلی :
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه ی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات به منظور تبیین دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت های ریزبینانه آنها انجام شد. در نهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis (استادی در تئوری موجی الیوت – ترجمه ناصر دادگستر) منتشر شد.
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعف های سبک های مختلف الیوتی قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. این سبک با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می دهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می شود و به نئوویو NEoWave شهرت دارد. حین مطالعه این سبک ، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه ی تحلیل بازارها نیست.
آنچه در این سبک معرفی شده ، اولین رویکرد گام به گام درباره تئوری موجی الیوت می باشد که تا کنون به رشته ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جرئیات کاملا شرح داده شده است به طوری که هر جمله ای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیش بینی های بی نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیش بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده ی 1900 دلار به محدوده ی 1000 دلار می باشد که در مخیله ی بهترین تحلیل گران جهان نمی گنجید و خیلی ها 5 سال قبل او را در نشریات خود “دیوانه” نامیدند.
به تفاوت های عمده ی سبک گلن نیلی با سایر سبک های الیوتی می توان به صورت خلاصه اشاره کرد :
- ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا برای مرتفع ساختن تعاریف مبهم غیر کارآمد تک موج در نمودار های میله ای ( یا کندل استیکی)
- تدوین قوانین اضافه ای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در “راهنما”ها
- تدوین قوانین ساختاری به منظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاروش
- تدوین قوانین دقیق و کاملا کاربردی درجه به منظور ترکیب الگوها
- تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد
- تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوه ی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی
- ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفا ریاضی وار در بازار
در مورد گلن نیلی و ویژگی های این سبک منحصر به فرد ساعت ها می توان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم ، زمان بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تاکید داشته است و نمی توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
اساتید دیگر :
در حال حاضر افرادی از کشورهای مختلف مثل آمریکا ، روسیه ، انگلیس و … کتاب های مختلفی را منتشر می کنند اما با قطعیت می توانم بگویم هیچ کدام نتوانستند به مفاهیم الیوت ، قانونی منطقی و کاربردی را اضافه کنند. اکثریت یا دقیقا تکرار مکررات کردند و یا تغییراتی در نحوه ی آموزش مطالب قبلی ایجاد کردند از این رو به عنوان مکمل ممکن است راه گشا باشد.
افرادی در سیستم های معاملات خود صرفا از کلیات الیوت بهره می برند و به هیچ عنوان “الیوتیسین” (الیوت کار) محسوب نمی شوند. از جمله این افراد می توانم به رابرت ماینر اشاره کنم. سیستم رابرت ماینر ، سیستم معامله در جهت روند بر اساس پلاس پوینت های (نقاط بعلاوه) حاصل از فیبوناچی قیمتی و زمانی می باشد. این فیبوناچی کار مشهور طرفداران زیادی را با شعار ” معامله در جهت روند” و “نه به تحلیل های پیچیده” جذب کرد.
یکی از مشکلات رایج در بین همه ی اساتید الیوت نگاه محض ریاضی وار به قوانین الیوتی می باشد در حالی که بازار یک حاصل ضرب ساده به صورت 4=2∗2 نیست! گلن نیلی ، نابغه ی بی بدیل دنیای الیوت تنها استادی است که قوانین منطقی را به الیوت اضافه کرد و پس از سال ها بر این باور غلط خط بطلان کشید که الگوهای الیوتی در بازار صرفا یک سری روابط ریاضی محض هستند و اثبات کرد بدون اعمال قوانین منطق که بر اساس ساختار بنا نهاده شده است ، الگوهای الیوتی نا کارآمد هستند.
یکی دیگر از بزرگترین ضعف های همه ی سبک های مختلف الیوتی عدم توضیح جامع کارکشن ها و پرداختن صرف به رفتار ایمپالس است. 10 ها سال پیش که بازار بیشتر در امواج ایمپالس بود و کارکشن ها محدود بودند ، عدم اطلاع از قوانین کارکشن ها عملا مشکلی ایجاد نمی کرد و نگاه ساده به آنها کفایت می کرد. اما هم اکنون که امواج رشد کردند و درجه ی پیچیدگی آنها به شدت افزایش پیدا کرده است ، حال موقع آن رسیده که پس از یک موج ایمپالس چند 10 ساله وارد کارکشن چندین ساله ای شویم که تحلیل و بررسی آنها از عهده ی بیشتر سبک ها خارج است.
به جرات می توان گفت از بین سبک های مختلف الیوتی تنها سبکی که به طور جامع بر اساس رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت قوانین منطق به تفسیر جامع کارکشن ها (علاوه بر همه ی قوانین دیگر) پرداخته است ، سبک نیلی می باشد که آن را حدود 35 سال پیش پایه ریزی کرد که به نئوویو ( N eely Method of E lli o tt Wave ) و به اختصار NEoWave شهرت دارد.
سخن بزرگان :
رابرت پریچر در مقدمه ی یکی از کتاب ها نوشت : کتابی که معامله کردن را برای شما آسان جلوه دهد ، در انتها هزینه ی زیادی را برای شما به بار خواهد آورد.
گلن نیلی در قسمتی از کتابش نوشت : استادی در تئوری موجی الیوت برای باقی عمرتان کفایت می کند.
حسین حیدرپور – اسفند 95
https://neowave.ir/wp-content/uploads/2019/08/elliott-wave-methods.jpg 300 1250 حسین حیدرپور https://neowave.ir/wp-content/uploads/2021/01/PNG-300x300-1.png حسین حیدرپور 2017-03-12 19:16:35 2020-04-02 12:30:55 سبک های مختلف الیوتی
معرفی کوتاه
نئوویو سنتر (NEoWaveCenter) به عنوان اولین مرکز آموزش کامل و تخصصی نئوویو در ایران با آموزش این سبک به صورت استاندارد ، میتواند تواناییهای تحلیلی و معاملاتی شما را به طرز چشمگیری افزایش دهد. من حسین حیدرپور مدرس دورههای نئوویو هستم و از سال 1390 تاکنون با مطالعه و معامله با همه سبک های الیوتی مطرح در دنیا و با اشراف کامل روی نقاط قوت و ضعف روش های موجود، با بیش از یک دهه تجربۀ عملی با اطمینان کامل میتوانم نئوویو (الیوت به سبک گلن نیلی) را به عنوان جامعترین و کاربردیترین سبک الیوتی دنیا به شما معاملهگران معرفی نمایم.
اطلاعرسانی
کلاسهای نیمه خصوصی نئوویو سنتر فقط تا انتهای سال 1400 برگزار میشوند و در صورت برگزاری مجدد ، اطلاعرسانی خواهد شد. از این پس فقط کلاسهاس خصوصی با دو دانشجو برگزار میشوند
درآمدی بر نظریه موج الیوت
موج الیوت به نظریه ای (یا اصلی) اشاره دارد که ممکن است سرمایه گذاران و بازرگانان در تجزیه و تحلیل فنی اتخاذ کنند . این اصل بر این ایده استوار است که بازارهای مالی بدون در نظر گرفتن بازه زمانی تمایل به الگوهای خاص دارند.
اساساً ، نظریه موج الیوت (EWT) پیشنهاد می کند که حرکت های بازار دنباله ای طبیعی از چرخه های روانشناسی جمعیت را دنبال می کند. الگوها با توجه به احساسات فعلی بازار ایجاد می شوند که بین نزولی و صعودی متناوب است .
اصل موج الیوت در دهه 30 توسط رالف نلسون الیوت ، حسابدار و نویسنده آمریکایی ایجاد شد. با این حال ، به لطف تلاش های Robert R. Prechter و AJ Frost ، این نظریه فقط در دهه 70 محبوبیت پیدا کرد.
در ابتدا EWT اصل موج نامیده می شد که شرح رفتار انسان است. ایجاد الیوت بر اساس مطالعه گسترده وی در مورد داده های بازار با تمرکز بر بازارهای سهام بود. تحقیقات سیستماتیک وی شامل اطلاعاتی با ارزش حداقل 75 سال بود.
به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل فنی ، EWT اکنون در تلاش است تا چرخه ها و روندهای بازار را شناسایی کند و می تواند در طیف وسیعی از بازارهای مالی اعمال شود. با این حال ، موج الیوت شاخص یا تکنیک معاملاتی نیست. در عوض ، این نظریه ای است که ممکن است به پیش بینی رفتار بازار کمک کند. همانطور که پرچتر در کتاب خود اظهار داشت:
[. ] اصل موج در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست. این شرح مفصلی از نحوه رفتار بازارها است.
Prechter ، RR اصل موج الیوت (ص 19).
الگوی اصلی موج الیوت
به طور معمول ، الگوی اصلی موج الیوت توسط یک الگوی هشت موجی قابل شناسایی است که شامل پنج موج موتیو (که به نفع روند اصلی حرکت می کنند) و سه موج اصلاحی (که در جهت مخالف حرکت می کنند) است.
بنابراین ، یک چرخه کامل موج الیوت در یک بازار صعودی به این شکل است:
توجه داشته باشید که ، در مثال اول ، پنج موج موج دار داریم: سه در حرکت رو به بالا (1 ، 3 و 5) ، به علاوه دو در حرکت رو به پایین (A و C). به زبان ساده ، هر حرکتی که مطابق با روند اصلی باشد ، ممکن است موجی موتیو در نظر گرفته شود. این بدان معنی است که 2 ، 4 و B سه موج اصلاحی هستند.
اما طبق گفته الیوت ، بازارهای مالی الگوهایی از نوع فراکتال ایجاد می کنند . بنابراین ، اگر در بازه های زمانی طولانی تر بزرگنمایی کنیم ، حرکت از 1 به 5 نیز می تواند یک موج متحرک (i) تلقی شود ، در حالی که حرکت ABC ممکن است نشان دهنده یک موج اصلاحی منفرد باشد (ii).
همچنین ، اگر برای کاهش تایم فریم ها بزرگنمایی کنیم ، می توان یک موج متحرک (مانند 3) را به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد ، همانطور که در بخش بعدی نشان داده شده است.
در مقابل ، چرخه موج رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت الیوت در یک بازار نزولی مانند این است:
موج های انگیزشی
همانطور که توسط Prechter تعریف شده است ، Motive Waves همیشه در همان جهتی حرکت می کنند که روند بزرگتر است.
همانطور که قبلاً دیدیم ، الیوت دو نوع توسعه موج را توصیف کرد: موج های محرک و اصلاح . مثال قبلی شامل پنج موج محرک و سه موج اصلاحی بود. اما ، اگر به یک موج متحرک بزرگنمایی کنیم ، این یک ساختار پنج موج کوچکتر است. الیوت آن را الگوی پنج موج نامید و وی سه قانون برای توصیف شکل گیری آن ایجاد کرد:
Wave 2 نمی تواند بیش از 100٪ از موج 1 حرکت قبلی را دوباره بگیرد.
Wave 4 نمی تواند بیش از 100 of از موج 3 قبلی حرکت کند.
در میان امواج 1 ، 3 و 5 ، موج 3 کوتاهترین نیست و اغلب طولانی ترین است. همچنین ، موج 3 همیشه از انتهای موج 1 عبور می کند.
امواج اصلاحی
برخلاف موج های موج ، موج های اصلاحی معمولاً از یک ساختار سه موج ساخته می شوند. آنها اغلب توسط یک موج اصلاحی کوچکتر که بین دو موج موج کوچکتر اتفاق می افتد تشکیل می شوند. این سه موج اغلب A ، B و C نامگذاری می شوند.
وقتی با موج های موتیو مقایسه می شوند ، امواج اصلاحی تمایل به کوچکتر بودن دارند زیرا بر خلاف روند بزرگتر حرکت می کنند. در برخی موارد ، چنین مبارزه ای ضد روند نیز می تواند شناسایی امواج اصلاحی را بسیار دشوارتر کند زیرا طول و پیچیدگی آنها به طور قابل توجهی متفاوت است.
طبق گفته Prechter ، مهمترین قانونی که باید در مورد امواج اصلاحی به خاطر بسپارید این است که آنها هرگز از پنج موج ساخته نمی شوند.
آیا موج الیوت کار می کند؟
یک بحث در مورد کارایی امواج الیوت در جریان است. برخی می گویند که میزان موفقیت اصل موج الیوت به شدت به توانایی معامله گران در تقسیم دقیق حرکت های بازار به روندها و اصلاحات بستگی دارد.
در عمل ، امواج ممکن است از چند طریق کشیده شوند ، بدون اینکه لزوماً قوانین الیوتس را بشکنند. این بدان معنی است که رسم امواج به درستی از یک کار ساده دور است. نه تنها به این دلیل که به تمرین نیاز دارد ، بلکه به دلیل سطح بالایی از ذهنیت درگیر است.
بر این اساس ، منتقدان معتقدند که نظریه موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی آن یک تئوری مشروع نیست و به مجموعه ای از قوانین کاملاً مشخص تکیه می کند. هنوز هم هزاران سرمایه گذار و بازرگان موفق وجود دارد که موفق شده اند اصول الیوت را به روشی سودآور اعمال کنند.
جالب اینکه تعداد معامله گران در حال افزایش نظریه موج الیوت با شاخص های فنی برای افزایش میزان موفقیت خود و کاهش خطرات هستند. شاخص های Fibonacci Retracement و FibonacciExtension شاید محبوب ترین نمونه ها باشند.
افکار پایانی
طبق گفته Prechter ، الیوت هرگز واقعاً در مورد اینکه چرا بازارها تمایل به ارائه یک ساختار موج 5-3 دارند ، حدس نمی زد. در عوض ، او به سادگی داده های بازار را تجزیه و تحلیل کرد و به این نتیجه رسید. اصل الیوتس به سادگی نتیجه چرخه های بازار اجتناب ناپذیری است که توسط روانشناسی انسان و طبیعت ایجاد شده است.
همانطور که گفته شد ، موج الیوت یک شاخص TA نیست ، بلکه یک تئوری است. به همین ترتیب ، هیچ روش صحیحی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتاً ذهنی است. پیش بینی دقیق حرکات بازار با EWT نیاز به تمرین و مهارت دارد زیرا معامله گران باید نحوه رسم شمارش موج ها را بفهمند. این بدان معنی است که استفاده از آن می تواند به خصوص برای مبتدیان خطرناک باشد.
آموزش مقدماتی امواج الیوت
نظریه موج الیوت (به انگلیسی Elliott Wave Theory) توسط شخصی با نام «رالف نلسون الیوت» ابداع شد.
هدف الیوت توضیح حرکات قیمت در بازارهای مالی بود که در آنها میتوان الگوهای موجی تکرارشونده و فراکتال را مشاهده کرد.
امواج الیوت در حرکات قیمت سهام و رفتار مصرف کنندگان تشخیص داده میشوند. معاملهگران و سرمایهگذارانی که تلاش دارند از روند بازار کسب سود کنند را میتوان در واقع “سوار بر موجها” تفسیر کرد.
الیوت باور داشت که بازارهای سهام، که براساس تصور کلی رفتاری تصادفی و بینظم داشتند، در واقع در قالب الگوهای تکرارشونده معامله میشوند. در این مقاله به شرح نظریه موج الیوت و نحوه به کارگیری آن در معاملات نگاهی خواهیم انداخت.
مبانی نظریه موج الیوت
نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در دهه 30 میلادی ابداع شد.
الیوت، پس از اینکه به دلیل بیماری به ناچار بازنشسته شد، احتیاج پیدا کرد تا با چیزی زمان خودش را پر کند و سرگرم شود.
به این سبب شروع به بررسی 75 سال نمودارهای سالیانه، ماهیانه، هفتگی، روزانه، و همچنین نمودارهای خودساخته ساعتی و 30 دقیقهای در چندین شاخص مختلف کرد.
در سال 1935، هنگامی که الیوت پیشبینی عجیبی از کف بازار (market bottom) ارائه داد، نظریه او نیز به شهرت رسید و از آن زمان به بعد این نظریه اساس اقدامات هزاران مدیر سبد، معاملهگر و سرمایهگذار خصوصی شده است.
الیوت قوانین خاص حاکم بر چگونگی شناسایی، پیش بینی، و سرمایهگذاری براساس این الگوهای موجی را توضیح داد. این کتابها، مقالات، و نامهها در شاهکارهای آر. اِن. الیوت (R.N. Elliott’s Masterworks) جمع آوری شده و در سال 1994 به چاپ رسیدند.
Elliott Wave International بزرگترین شرکت مستقل تحلیل مالی و پیش بینی بازار در جهان است که تحلیلها و پیش بینیهایش از آینده بازار را براساس مدل الیوت انجام میدهد.
از نظر الیوت، این الگوها قطعیتی برای حرکات آینده قیمت نیستند بلکه میتوانند کمکی در تحلیل احتمالات عملکرد آینده بازار قلمداد شوند. این الگوها را میتوان در ارتباط با سایر انواع تحلیل تکنیکال، از جمله اندیکاتورهای تکنیکال، برای شناسایی فرصتهای خاص استفاده کرد. معاملهگران نیز ممکن است از ساختار موج الیوت بازار در یک بازه زمانی مشخص تفاسیر مختلفی داشته باشند.
کتاب الکترونیکی+ ویدیوی های آموزشی را به صورت یکجا و فایلی فشرده از لینک زیر دریافت نمایید :